loading...
برق الکترونیک
mohammad بازدید : 33 سه شنبه 20 تیر 1391 نظرات (0)
خدای من خیلی باحال است!!!!!!

هم خدای زرتشتیهاست

هم خدای مسلمانها

حتی خدای همان بی حجابی که بعضی هی میزنند تو سرش

حتی خدای آن بدبختی که شب سر سفره خجالت زن و بچه اش را میکشد

حتی خدای مردم سومالی

خدای مسیحیها هم هست

خدای مجرمها

خدای دزدها

خدای لاتی که گاهی دلش برای خدا تنگ میشود

خدایمشروب خوری که به ناموس مردم نگاه نمیکند

خدای کمونیستی که برای عدالت جان میدهد

خدای رهبری که مردم را رهبری میکند

خدای من فقط خدای بسیجیها نیست!!!!!!!!!!!!!

خیلی دمش گرم است

خدایا خیلی مردی...

mohammad بازدید : 7 یکشنبه 18 تیر 1391 نظرات (0)

به شش سوال زیر به دقت فکر کنید و جوابهای خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید. آنچه را که به طور طبیعی به ذهنتان می رسد یادداشت کنید. زمان لازم برای آن که خودتان را واقعاً در موقعیتهای گفته شده احساس کنید، در نظر بگیرید.

1- خود را در یک کشتی تصوّر کنید که در حال غرق شدن است. شما خود را به آب می‌اندازید و با شناکردن خود را به یک قایق نجات می‌رسانید و از آن بالا می‌روید. چند نفر دیگر را در آن قایق نجات همراه خود می‌بینید؟

.

.

.

.

جواب ها نزد خود یادداشت کنید لطفا

.

.

.

.

mohammad بازدید : 5 یکشنبه 18 تیر 1391 نظرات (0)

شعر زیر، اثری است ماندگار از استاد عماد خراسانی که به لهجه مشهدی سروده شده است:

یَرَه گَه کارِ مو و تو دِرَه بالا می‌گیرِه ذره ذِره دِرَه عشقت تو دِلُم جا می‌گیرِه
روز اول به خودُم گُفتُم ایَم مثل بَقیِ حالا کم کم می‌بینُم کار دِرَه بالا می‌گیرِه
چَن شَبه واز مثِ چهل سال پیش ازای مرغ دِلُم تو زمستون بِهِنَهٔ سِبزهُ و صِحرا می‌گیرِه
چَن شَبه واز می‌دوزُم چِشمامِه تا صُبحه به چُخت یا بِیِک سَم بیخودی مات مِنَهُ، را می‌گیرِه
تا سحر جُل می‌زِنُم خواب به سُراغُم نمیاد هی دِلُم مثل بِچَه بِهَنِه بی جا می‌گیرِه
موگومِش هرچی که مَرگِت چیه کوفتی! نِمِگَه عَوَضِش نِق مِزِنَه ذِکر خدایا می‌گیرِه
پیری و معرکه گیری که مِگَن کار مویه دِفتر عُمر داره صفحه پینجاه می‌گیرِه
اون که عاشق شده پِنهون مِکِنَه مثل اویَه که سِوار شُتُرَ و پوشتِشِه دولا می‌گیرِه
کُتا کِردَن دامِنارِ تا بیخِ رون، مَشتی عماد! دیگه مِجنون توی خواب دامنِ لیلا می‌گیره

این شعر با صدای استاد محمدرضا شجریان، با عنوان عشق پیری و به سبک سنتی خوانده و منتشر شده‌است.

mohammad بازدید : 7 شنبه 17 تیر 1391 نظرات (0)

اين تستش خيلي جالبه واسه من ك همش درست بود

آیا تا کنون به پاسخ این سوال فکر کرده اید آیا به این موضوع دقت کرده‌اید
؟؟درحمام کردن کدام قسمت بدن‌تان را اول می‌شویید؟ / تست روانشناسیقبل از اینکه این
متن را بخوانید اول تصمیم بگیرید و فکر کنید که کدام ناحیه از اعضای بدنتان را در
ابتدا می‌شورید و بعد این تست را ادامه دهید.

شما شخصی هستید که هنگام ورود به حمام صورت خود را می‌شورید:
پول برای شما
اهمیت بسیاری دارد اما نسبت به اهمتی که پول در زندگی شما دارد کوشش کمی‌برای به
دست آوردن آن انجام ‌می‌دهید سطح تقاضا و تلاش شما دارای توازن نمی‌باشد . در صحبت
های خود خیلی پایبند صداقت نیستید و برای اینکه به مقصود خود برسید گاهی اوقات
صداقت خود را فراموش می‌کنید . افرادی که در اطراف شما هستند به دلیل رفتارهای
متفاوتی که شما انجام می‌دهید قادر به درک صحیحی از شما نیستند ولی شما به تفکرات
دیگران راجع به خودتان اهمیت زیادی نمی‌دهید و معمولا کارهایی را که خودتان دوست
دارید و طبق خواسته و میل خودتان باشد انجام می‌دهید.

شما شخصی هسیتد که ابتدا زیر بغل خود را می‌شورید:
شما شخصی قابل اعتماد و
بسیار مسئول هستید و هر کاری که بر عهده شما گذاشته می‌شود را به خوبی انحام
می‌دهید . شخصی کاملا مردمی‌هستید و به همین دلیل و ویژگی که دارید بسیاری از افراد
مطیع شما هستند و ارزش بالایی را برای شما قائل هستند ، زیرا شما اگر دوستی داشته
باشید که در قطب شمال زندگی کند و به کمک شما احتیاج داشته باشد بلافاصله با شنیدن
این خبر به کمک او می‌روید . اما توصیه می‌کنیم اینقدر صادق نباشید زیرا باعث
می‌شود که متحمل ضربات جبران ناپذیری شوید.

شما شخصی هستید که ابتدا موهای سر خود را می‌شورید:
این افراد هنرمند، خلاق،
هستند و معمولا دارای افکاری مثبت هستند که باعث می‌شود دیگران را به خود جذب
کنند. این افراد معمولا آنقدر در رویاهایی خود غوطه ور می‌شوند که گاهی فراموش
می‌کنند در حال حاضر و در این زمان به سر می‌برند. برای به دست آوردن پیروزیها و
موفقیت ها با تلاش مدام و پیوسته پیش می‌روید. شما قادر به درک موضوعاتی هستید که
دیگران نمی‌توانند آن را درک کنند. موقعیت اجتماعی برای شما بسیار مهم تر از جنبه ی
اقتصادی آن می‌باشد. به خانواده و دوستانتان اهمیت زیادی می‌دهید.

شما شخصی هستید که اول قفسه‌ی سینه تان را می‌شورید:
شما شخصی هستید که زیاد
اهل حرف و سخن نیستید و ترجیح می‌دهید در مورد کاری صحبت نکنید تا این کار به اتمام
برسد و بعد در مورد آن صحبت می‌کنید ، آدمی‌رک هستید.آرامش خیال و آسودگی بزرگترین
هدف شما در زندگی است . شما شخصی هستید که نمی‌توانید افرادی که به نوعی حواس پرت

یا پریشان هستند تحمل کنید . شما همیشه تمایل به کارهای جدید و نو دارید و از تمام
وقایع جدید و متنوع استقبال می‌کنید.

شما شخصی هستید که اول شانه‌هایتان را می‌شورید:
این افراد معمولا در همه‌ی
کارهای خود با ناامیدی وارد می‌شوند به همین دلیل نمی‌توانند پیروز میدان شوند جون
از ابتدای امر با نا امیدی وارد می‌شوند . علی رغم توانایی های زیادی که دارید تا
کنون پیشرفت قابل توجهی نصیب شما نشده است . دوست دارید وقت خود را در تنهایی
بگذرانید و از تفریحات جمعی فراری هستید . پول برای شما در زندگی تان تاثیری وافر و
باور نکردنی دارد در حالی که بر تمام قعالیت های شما تاثیر مستقیمی‌دارد.

شستن سایر نقاط بدن:
شما شخصی بسیار متعادل هستید، به راحتی می‌توانید درون
خود را کنترل کنید و بر احساسات قلبی تان فائق شوید . شما فردی فعال و پویا
نیستید باید این موضوع را یاد بگیرید که این حس را در خود بیدار سازید تا بتوانید
زندگی تان را از هیجان سرشار کنید . شما شخصی دوست داشتنی هستید و به هر مجلسی که
قدم بگذارید دوستان زیادی را برای خود پیدا می‌کنید.

mohammad بازدید : 7 جمعه 16 تیر 1391 نظرات (0)

ژاپن:به شدت مطالعه می کند وبرای تفریح ربات می سازد.

ایران:عاشق تخم مرغ است!سر کلاس عمومی چرت می زند وسر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد!سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد.معمولا لیگ تمام کشورها را دنبال می کند!عاشق عبارت "خسته نباشید" است؛البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس . جزو قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود؛ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده که چرا صاحب خانه ها جان به عزرائیل می دهند ولی اجاره خانه به دانشجو نه؟!

هند:او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر زیبایی می شود و همزمان برادر دوقلویش را که سال ها پیش گم شده بود پیدا می کند؛سپس ماجرا های عاشقانه و اکشنی پیش می آید و سرانجام آن دو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود!

چین:درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلیمی انرامی فروشد..

mohammad بازدید : 7 جمعه 16 تیر 1391 نظرات (0)

یه معمای جالب و قشنگ از انیشتن....

فقط نرید جوابشو سریع از اینترنت بگیرید ها اگه میتونین حلش کنید!!!!

البته چندونم سخت نیست.

گفتنی است آلبرت انیشتین این معما را در قرن نوزدهم میلادی نوشته. به گفته وی تنها 2 درصد از مردم جهان می توانند این معما را حل کنند و 98 درصد بقیه از عهده ی حل این مسئله بر نمی آیند. اگر شما خود را جزو همان 2 درصد افراد باهوش دنیا میدانید، پس این گوی و این میدان!

توضیح اینکه هیچگونه کلک و حقه ای در معما وجود ندارد و تنها منطق محض میتواند شما را به جواب برساند.

ادامه مطلب......

mohammad بازدید : 5 پنجشنبه 15 تیر 1391 نظرات (0)

یکی خـــــراب ریـــشه یکی خــــراب دیــشه

تـــو این هـــمه خرابی تکلیف مون چی میشه

.........................................................................

یکی به جـای دستاش پیــــنه رو پیشـونیشه(!!!!!)

بدون کـــــــار وزحمتجیباش پره همـــیشه

.........................................................................

یکی کـــوپن فروشه یکی دعـــــــا نویسه

یکی توکــار گریه س نونش توچشم خیسه

........................................................................

یه عدّه غـرق پول و یـه عدّه آس و پاسن

یـــــه عدّه بی ارادهتو کــوچه ها پلاسن

......................................................................

ریشه مـــــونــو سوزوندن نمی دونیم چی هستیم

کاشکی می شد بفهمیم کی بودیم و کی هستیم

mohammad بازدید : 3 پنجشنبه 15 تیر 1391 نظرات (0)
آخرین کلمات یک برقکار : خوب حالا روشنش کن…

آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی : من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم…

آخرین کلمات یک متخصص خنثی بمب : این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه…

آخرین کلمات یک نارنجک‌انداز : گفتی تا چند بشمرم؟

آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست…

آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره…
ادامه مطلب.....
mohammad بازدید : 5 چهارشنبه 14 تیر 1391 نظرات (0)

بعد از سلام...چن وقتیه تو این فکرم که یکم بابقیه گروه ها متفاوت باشیم مثلا اول مهر با یه سیس جدید بیایم کلاس...حالا رنگ لباس... نوع لباس و...خواستم نظر باقی بچه ها رو هم بدونم...

mohammad بازدید : 7 چهارشنبه 14 تیر 1391 نظرات (0)

این سرویس بهداشتی در طبقه پانزدهم ساختمان گوادالاخارا در مکزیک واقع شده است.
از کف شیشه ای این سرویس می توانید پایین ساختمان را ببینید که صحنه ای وحشتناک را پدید آورده است.
کف شیشه ای است و از شیشه های خیلی ضخیم، که قدرت تحمل وزن زیادی را دارد.
ودر اثر نوردهی شفاف رویت می شود و اگر نور نداشته باشد کف را یک سنگ گرانیت مشکی خواهید دید.
ادامه مطلب...
mohammad بازدید : 7 چهارشنبه 14 تیر 1391 نظرات (0)

نرم افزار EPLAN برنامه ای حرفه ای برای ایجاد و رسم طراحی کنترل الکتریکی می باشد و در مهندسی برق کاربرد فراوانی دارد. تا چندی پیش برای این کار از نرم افزارهای غیر تخصصی مانند ,ACAD VISIO استفاده می شد که علاوه بر دشواری و صرف وقت فراوان تنها خاصیت گرافیکی داشتند, یعنی باید تک تک سیمبل ها را کاربر ایجاد می کرد و امکان هیچگونه عملیات نرم افزاری بر روی آنها نبود , در صورتی که EPLAN با داشتن قابلیت های خودکار فراوان نقشه ای کامل شامل ترسیمات شماتیک, گرافیک, خروجی های خودکار و … به ما ارائه می دهد. حتی مدارهای هیدرولیک, پنوماتیک و الکترونیکی نیز قابل پشتیبانی هستند.

برخی تواناییهای EPLAN در اینجا ذکر می گردد:

- ایجاد صفحات شماتیک با کمک سیمبل های آماده و اتصال خودکار بین آنها(AUTO CONNECTION)

- رسم جانمایی تابلو

- رسم صفحات گرافیکی و دریافت صفحات دارای جزئیات زیاد از نرم افزارهایی مانند ACADو فرمت DXF و فایل های تصویری از ACDSEE

- نمایش رابطه بین المان اصلی و ملحقات آن در صفحات گوناگون مانند بوبین و کنتاکتهای یک کنتاکتور

- ایجاد خروجی های گرافیکی مانند نمودا ترمینال ها و لیست قطعات و… بصورت خودکار

E Plan logo دانلود آموزش نرم افزار Eplan

EPLAN علاوه بر ترسیم شماتیک نقشه های الکتریکی قابلیت ایجاد اتوماتیک خروجی های زیر را دارد:

۱-WIRING LIST
2-TERMENAL DIAGRAM
3-INTERCONNECT DIAGRAM
4-TERMENAL OVERVIEW
5-CABLE OVERVIEW
6-TERMENAL CONNECTION DIAGRAM
7-TABEL OF CONTENTS(PAGE OVERVIEW
8-BILLS OF MATERIALS
9-DEVICE LIST
10-PURCHASE ORDER LIST
13- PARTS LIST
14-LABLING

شرح و کاکرد نرم افزار را در ادامه مطلب ببنید.

با عرض پوزش از دوستان هر چه قدر سعی کردم نرم افزارش را اپلود کنم نشد

mohammad بازدید : 5 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)
همه هستى‏ام را كه ذره‏اى از لطف بى‏نهایت اوست، خاك قدمت كردم، شاید بیایى و نفسى بر این خاك تیره ، پاى عنایت گذارى. آنگاه است كه چشمان همیشه منتظر نرگس، توتیایى خواهد یافت كه جهانى را تواند روشنى بخشد و قافله هستى را راه نماید.

اى مهربان‏ترین! ببین كه از اشك، سرشارم؛ ببین كه مرغ دلم در آسمان آرزوها چگونه بال و پر مى‏زند؛ ببین كه دستان نیازمند، جز در آستان تو اجابت را نمى‏یابد. پس بیا و شب هاى تنهایى دلم را كه در هر گوشه آن هزار یلدا خفته است، ستاره باران كن.

اى جانان جان! از فیض نگاه توست كه عشق در خانه قلبمان مى‏تپد، و رود زندگى در رگ هاى عمر، جارى است.


mohammad بازدید : 5 دوشنبه 12 تیر 1391 نظرات (0)
پسر گرسنه اش است، شتابان به طرف یخچال می رود...

در یخچال را باز می کند...

عرق شرم ... بر پیشانی پدر می نشیند...

پسرک این را می داند!

دست می برد بطری آب را بر می دارد، ... کمی آب در لیوان می ریزد، صدایش را بلند می کند:

" چقدر تشنه بودم "

... پدر این را می داند پسر کوچولویش چقدر بزرگ شده است.

مرد کوچک

mohammad بازدید : 5 چهارشنبه 14 تیر 1391 نظرات (0)
1. روز اول آشنایی با یه پسر: اتفاقا شما یه رستوران خیلی خوب می شناسین که می تونین دو نفری اونجا بیشتر صحبت کنین ! تو منو این رستوران ارزون ترین قلم ۱۵هزار تومنه که اونم سالاد فصلشه !! البته اگه روز اول نباشه و صمیمی تر شده باشین باهمدیگه , می تونین با توجه به درجه ی گاگول بودن پسر مورد نظر , یک , دو یا چند نفر از دوستای گشنه تون رو همراه ببرین 03 بهرحال یه سفره ایه تو یه رستوران خوب و شیک ,دور هم پهن شده دیگه ,چرا دوستاتون استفادشو نبرن ؟!

2. رو گوشی شما همه دخترن و فقط یه عشق دارین و بهش وفادارین ! ولی قضیه از این قراره که یه سری renameها صورت گرفته تو contact list گوشیتون ! مثلا سعید شده سعیده , رضا شده رزا , اکبر شده آلاله , منوچهر شده مهنوش , فرشاد شده فریبا و... البته ناگفته نماند که با هرکدومشون که قرار دارین , گوشی می ره رو offline و اسم اون یه نفر,به مدت یک روز,rename می شه به "Ejgham"! 40

3....
mohammad بازدید : 5 جمعه 16 تیر 1391 نظرات (0)

در دنیایی که در آن زندگی می کنیم همه چیز می تواند عجیب به نطر برسد، حتی رستوران! بطوریکه برخی از رستورانها در سراسر دنیا با نوع لباس پوشیدن و یا نوع غذاهایی که سرو می کنند، سعی دارند تا خود را به هر قیمتی بیشتر از پیش معروف کنند. نمونه ای از این رستورانها را در این پست می بینید:
رستوران تخم مرغی

این رستوران عجیب تخم مرغی که نام اصلی آن "لذت" است، در چین واقع شده و مساحت آن 600 متر مربع می باشد. در داخل رستوران اتاقکهایی به شکل تخم مرغ وجود داشته که افراد برای صرف غذای خود به داخل آنها رفته و درب را نیز می توانند ببندند. این رستوران رسما از تاریخ 1 می 2012 آغاز به کار کرده است.




رستوران توالتي

ادامه مطلب رو حتما بخونيد......

mohammad بازدید : 5 شنبه 10 تیر 1391 نظرات (0)

حالا شعرگويي خيلي رونق گرفته منم مشاعره بسيار زيباي فروغ فرخزاد و حمید مصدق رو گذاشتم حتما بخونيد تا آخرش

" حميد مصدق خرداد 1343"

*تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت

" جواب زيباي فروغ فرخ زاد به حميد مصدق" را در ادامه مطلب بخونيد.....

mohammad بازدید : 31 جمعه 09 تیر 1391 نظرات (0)
عمو جان کوج مری ور کله پایی بیا ور اینجه اینجه سبزوارس
د بقچه ی ما قدم بگذر رفق جان که شروا و مستوه و بلغور د بارس

شلی آوجیج قریت جوش هرچه خواستی برات حاضر مونوم وقت نهارس
اگر میلت کشی چن شو دخاو را خنه ی خادته بفرما چای تیارس
خنه ی ما سبزواریها چه خوبه بری مهمون خصوصا لاله زارس
بیا تا یک کمه خادهم بگردم ببینم کی خره کی خر سوارس
بفهمم خلق و خوی مردمش ر ببینم وضع شهر از چه قرارس
ببینم ای کلو شهر مقدس چه جورس که مگن او کج مدارس
هواش خوب و لطیف و دلپسنده آوش خوش طعم و پاک و خوش گوارس
نسیمش روح بخش و ذوق پرور گلش گل دامنش پر گلئذارس
د نِزدیک کویر و همسیی کا ل سرش از سنگ و پاشم پر زخارس
عوض بلبل دری شاخِ درِختا چغوک جیک جیک منه، ‌فَصلِ بهارس
زنِ خوب و نجیبم واز دِ اینجِس که مقبیل و قشنگ و خانه دارس
بری شیو بچش هر دم می‌میره اگر هیچِش نَتی واز سازگارس
اِگر دِقّت کنی یک سبزواری دِ قنداقم بشه واز هوشیارس
دِلش با علم و دانش‌پخته رفته بزرگش، ‌اِز بزرگای روزگارس
هموچیزی که مونده اِز قدیما منار کهنه مونده ی پامنارس
ولی از وقت که لَتم مخره هر دم دِ دلها جا دره، حال خوب بکارس
نوشتم مدح و ذم شهر خادمِ که از شعرای قرص و شاهکارس
mohammad بازدید : 7 پنجشنبه 08 تیر 1391 نظرات (0)
فكرم همه جا هست، ولي پيش خدا نيست
سجاده زردوز كه محراب دعا نيست
گفتند سر سجده كجا رفته حواست؟
انديشه سيّال من ـ اي دوست ـ كجا نيست؟!
از شدت اخلاص من عالم شده حيران
تعريف نباشد، ابداً قصد ريا نيست!
از كميت كار كه هر روز سه وعده
از كيفيتش نيز همين بس كه قضا نيست
يك ذره فقط كندتر از سرعت نور است
هر ركعت من حائز عنوان جهاني ست!
اين سجده سهو است؟ و يا ركعت آخر؟
چندي ست كه اين حافظه در خدمت ما نيست
اي دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به ياد خم ابروي شما نيست
بي دغدغه يك سجده راحت نتوان كرد
تا فكر من از قسط عقب مانده جدا نيست
هر سكه كه دادند دوتا سكه گرفتند
گفتند كه اين بهره بانكي ست، ربا نيست!
از بس كه پي نيم وجب نان حلاليم
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نيست
به به، چه نمازي ست! همين است كه گويند
راه شعرا دور ز راه عرفا نيست
mohammad بازدید : 5 چهارشنبه 07 تیر 1391 نظرات (0)

سلام خدمت تمامي دوستان و كاربران عزيز

ببخشيد من چند روزي سرم شلوغ بود و زياد به سايت اهميت نمي دادم .

ديده شده برخي دوستان قصد توهين و بي احترامي به افراد و اشخاص خاصي رو دارند و من مطمئنم كه اين عزيزان از قشر دانشجو نيستند .

اينجانب همين جا از همه عزيزاني كه مورد بي احترامي و توهين بعضي افراد بي خرد قرار گرفته اند عذرخواهي مي كنم و تمام اين مسائل به وجود اومده رو از كوتاهي خودم مي دانم و اميد آن دارم كه به بزرگواري خودتون ببخشيد.

نهايت تلاشم را مي كنم كه ديگه اين اتفاقات تكرار نشه از مجتبي جان هم خواهش مي كنم در تاييد مطالب و نظرات كمي تامل كنند.

با تشكر

mohammad بازدید : 5 جمعه 02 تیر 1391 نظرات (0)

یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.
این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد. اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند.
روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند.
در اولین طبقه، بر روی دری نوشته بود: “این مردان، شغل و بچه های دوست داشتنی دارند.”
دختری که تابلو را خوانده بود گفت: “خوب، بهتر از کار داشتن یا بچه نداشتن است ولی دوست دارم ببینیم بالاتری ها چگونه اند؟”
پس به طبقه ی بالایی رفتند…
در طبقه ی دوم نوشته بود: “این مردان، شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند.”
دختر گفت: “هوووومممم… طبقه بالاتر چه جوریه…؟”
طبقه ی سوم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند و در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند.”
دختر: “وای…. چقدر وسوسه انگیر… ولی بریم بالاتر.” و دوباره رفتند…
طبقه ی چهارم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند. دارای چهره ای زیبا هستند. همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند و اهداف عالی در زندگی دارند”
آن دو واقعا به وجد آمده بودند…
دختر: “وای چقدر خوب. پس چه چیزی ممکنه در طبقه ی آخر باشه؟”
پس به طبقه ی پنجم رفتند…
آنجا نوشته بود: “این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند! از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی را برای شما آرزومندیم!”

mohammad بازدید : 5 شنبه 03 تیر 1391 نظرات (0)

میزی برای کار

کاری برای تخت

تختی برای خواب

خوابی برای جان

جانی برای مرگ

مرگی برای یاد

یادی برای سنگ

این بود زندگی؟

مرحوم حسین پناهی

mohammad بازدید : 5 جمعه 02 تیر 1391 نظرات (0)

حالت چشمهنگام درس دادن استاد سر کلاس :


(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)

وقتی استاد خبر امتحان رو میده :


(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)


موقع امتحان:


(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←)


وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:


(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)


وقتی که نمره ها رو میزنن :


(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏))

mohammad بازدید : 11 جمعه 02 تیر 1391 نظرات (0)

یا رب از جام خودت شهد به کامش برسان
آنچه کاندر نظر اوست، به آنش برسان

همه عمر دعا می کنم او خوش باشد
آیت الکرسی ما را تو به جانش برسان

من نمی بینمش او را، تو مرا لطفی کن
گرچه او نیست به یادم، تو سلامش برسان

آرزویم همه آنست، هوادارش باش
هرکه آزار رساندش، تو زیانش برسان

دل ما زنده به عشق است اگر هم پیر است
عشق خود را به دل سبز و جوانش برسان

همه سرمایه ام عشق است، خودت می دانی
هرکه دارایی اش این نیست، کلانش برسان

mohammad بازدید : 3 جمعه 02 تیر 1391 نظرات (0)

امروز ظهر شیطان را دیدم ! نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…

گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…

شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!

گفتم:… به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟

شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی

mohammad بازدید : 5 پنجشنبه 01 تیر 1391 نظرات (0)

دلت برای کسی تنگهبهش زنگ بزن



میخوای ببینیش
دعوتش کن


میخوای درکت کنن
توضیح بده


سوال داری
بپرس


از چیزی خوشت نمیاد
بگو


از چیزی خوشت میاد
به زبون بیار


چیزی میخوای
درخواست کن


کسی رو دوست داری
بهش بگو
mohammad بازدید : 7 پنجشنبه 01 تیر 1391 نظرات (0)

بعضی از توانایی های منحصر به فرد ایرانی ها در این گزارش فهرست شده اند که عبارت اند از:

١-دور زدن

ایرانی جماعت متخصص دور زدنه دور زدن میدون با دنده عقب، دور زدن پیچ های هزار چم و دور زدن تحریم های یک و چند جانبه اونجوری که تحریم کننده ها نفهمند از کجا خوردن.

همچین دورشون می زنیم که خودمونم نمی فهمیم چطور شد.

٢.مطب دکتر

فقط یه ایرانی می تونه به خاطر آنفولانزا بره مطب دکترو تو تب 40 درجه وقتی از مطب میاد بیرون حساب کنه درآمد روزانه دکتر چقدره!

ادامه مطلب............

mohammad بازدید : 85 چهارشنبه 31 خرداد 1391 نظرات (0)

سلام خدمت همه بچه ها

امیدوارم امتحانارو با موفقیت پیش رو گذاشته باشین و نمره ای رو کهدلتون میخواد رو گرفته باشین

اول از همه از کسانی که افتخار دادن و اومدن عکس گرفتن تشکر ویژه دارم

دوم برای دانلود عکسها به ادامه مطلب بروید.

mohammad بازدید : 5 سه شنبه 30 خرداد 1391 نظرات (0)

تحويل پيكر اجساد كارشناساناروپاي شرقي

به گزارش خبرگزاري بيلنا صبح امروز پيكر دو تن از كارشناسان نظامي از اروپاي شرقي كه در طرح توسعه موشكهاي بالستيك با ج. ا . ا همكاري ميكردند و هنگام بروز فاجعه انفجار در ملارد جان خود را از دست دادند پس از شناسايي و طي مراسم رسمي به كشورشان ارسال گرديد. همزمان روابط عمومي سپاه عكسي از اين دو كارشناس را در اختيار خبرگزاري ها قرار داد و طي اطلاعيه اي اين ضايعه را به خانواده هاي آنان و همچنين كليه نخبگان جوان - نوجوان ايران و سراسر جهان تسليت گفت
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

mohammad بازدید : 3 دوشنبه 29 خرداد 1391 نظرات (0)
یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه می خوند که یهو زنش با ماهی تابه می کوبه تو سرش.
مرده میگه: برای چی این کارو کردی؟

زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده بود ...


مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود.

زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه.

نتیجه اخلاقی: خانمها همیشه زود قضاوت میکنند
.
.
.
سه روز بعدش مرده داشته تلویزیون تماشا می کرده که زنش این بار با وردنه ی بزرگ دوباره می کوبه تو سرش!
بیچاره مرده وقتی به خودش میاد می پرسه: چرا منو زدی؟

زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود!

نتیجه اخلاقی 2: متاسفانه خانمها همیشه درست حس میکنند
mohammad بازدید : 5 یکشنبه 28 خرداد 1391 نظرات (0)

دوست داشتم قبل از رفتنم چندتا نکته و اندرز برای شما داشته باشم، هرچند که می دانم نسل امروز نسبت به هرگونه پند و نصیحتی آلرژی دارد و زود فیوز می پراند. اما خب با تحمل کردن این چند خط، جانتان که بالا نمی آید، ناسلامتی من دارم می میرم. پس خوب و با دقت گوش بدهید:

mohammad بازدید : 5 شنبه 27 خرداد 1391 نظرات (0)

یکی تعریف میکرد:

یه همکلاسی داشتیم، طفلک خیلی ساده بود. یه روز باهاش قرار داشتیم واسه آزمایشگاه دیر رسیدیم. گفت چرا دیر کردین؟ دوستم گفت: سلف بودیم!

ساعت 4 عصر؟! سلف که الان تعطیله! داشتیم دیگا رو می شستیم!
دیگ؟! مگه شما باید بشورین؟!
دیدم باور کرده زدم به لودگی: آره! هر ترم قرعه کشی می کنن یه بار تو ترم نوبتت میشه، ما پارتی داشتیم امروز شستیم. بعضیا بدشانسن شب امتحان نوبتشون میشه!
آقا این رفت تو فکر...
فرداش دیدم عین پلنگ زخمی اومد طرف ما! نگو بعد ناهار رفته تو آشپزخونه سلف التماس و زاری که بزارن دیگ بشوره!
آشپزا فک کردن نذر داره یا خله، گذاشتن بشوره، بعد گفته: بی زحمت اسم منو از قرعه کشی خط بزنین، شب امتحان به من گیر ندین! اونا هاج و واج! قضیه رو گفته آشپزا ترکیدن از خنده!.
سرآشپز سلف سر این جریان همیشه هوامونو داشت و ته دیگ و گوشت قلمبه میذاشت برامون...

mohammad بازدید : 5 شنبه 27 خرداد 1391 نظرات (0)

زلالِ چشمهایم را نگاهت تار می فهمد
واز باران احساسم فقط رگبار! می فهمد

خدایا!خسته ام از اینهمه تکرارِ بی حاصل

و این احساس بیهوده که: او این بار، می فهمد...

تمام خون خود را ریختم بر سینه ی دفتر...

حدیث رنگ و رویم را گچِ دیوار می فهمد!

دلِ دریایی ام قیمت ندارد، تو نمی دانی...

بهایش را فقط یک خبره یِ بازار! می فهمد

شکسته زیرِ پاهایت دلم... اما نفهمیدی...

کسی که مانده زیرِ ریزشِ آوار، می فهمد!

تمامِ حرفهایم را برایِ آسمان گفتم...

چه حسِ دلپذیری: یک نفر انگار، می فهمد!

سکوتِ من به معنای رضایت نیست! می فهمی؟

نه!...این را بیگناهِ خسته از انکار، می فهمد!

تو روزی درک خواهی کرد...من ماهِ شبت بودم...

و شبهای تو، ظلمت را تاسف بار، می فهمد...

نگاهم می کنی... اما نمی فهمی چه می گویم...

دلت وقتی به قتلم می کند اقرار، می فهمد!

و روزی این دلِ سنگِ تو معنای سکوتم را...

به خوبی لابه لایِ "دفترِ اشعار..." می فهمد...

mohammad بازدید : 7 شنبه 27 خرداد 1391 نظرات (0)

فرض کنید...

به شما...

(انسان ساده/معمولی/بازاری/دانشمند/محقق/سیاسی)

این امکان را میدهند که یک رئیس برای دنیا انتخاب کنید که بتواند دنیا را به بهترین وجه رهبری کرده.صلح.ترقی و خوشبختی را برای بشر به ارمغان آورد.

ادامه مطلب رو بخونید.......

تعداد صفحات : 5

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 190
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 29
  • باردید دیروز : 44
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 121
  • بازدید سال : 175
  • بازدید کلی : 2,017